تیر ۱۳۹۰، چند کارگاه برنامهریزی فشرده برای تدوین چشمانداز، مأموریت و ارزشهای سازمانی برای دو شرکت وابسته به یکی از گروههای سرمایهگذاری بزرگ کشور (از فهرست یکصد شرکت برتر ایران۱)، در ویلای شرکت در لواسان برگزار کردم.
پس از این نشستها، فرایند کامل تدوین برنامهی راهبردی برای این شرکتها آغاز شد.
روششناسی برنامهریزی راهبردی:
- تحلیل نقاط قوّت، کاستیها، فرصتها و تهدیدها (مدل سوات۲)
- تحلیل جایگاه راهبردی بر اساس مدل اسپیس۳
- تدوین بیانیهی مأموریت، چشمانداز و ارزشهای بنیادین
- طراحی هدفهای کلان، سنجهها و نقشهی راهبردی
این پروژه در زمانی فشرده و با دادههای ناقص اجرا شد، اما با همکاری و انگیزهی مدیران شرکت، به نتیجهای قابلقبول و کاربردی رسید و سند نهایی به تصویب هیئت مدیره رسید.
نکاتی که آموختم:
برگزاری این کارگاهها در محیطی آرام، دور از فضای روزمره و پرمزاحمت شرکت، به ما این فرصت را داد که با تمرکز و گفتوگویی عمیقتر، به موضوعات راهبردی بپردازیم. این خلوت حرفهای، به شکلگیری فضای مشارکتی و شکلگیری ایدههای بلندپروازانه کمک شایانی کرد.
- کمبود دادههای مالی و اطلاعات کلان محیط رقابتی، تحلیل را دشوار میکرد
- زمان فشردهی پروژه، دقّت برخی بخشها را تحت تأثیر قرار میداد
- با اینهمه، بهرهگیری از روششناسی مناسب، همدلی، و حضور تیمی پرانرژی، جوان و بلنداندیش، کیفیت کارگاه را حفظ کرد
این پروژه برای من یادآور این حقیقت بود که اگرچه دادهها و زمان اهمیت دارند، اما آنچه یک برنامهی راهبردی را معنادار میسازد، گفتوگوی واقعی و درگیر شدن مدیران با آیندهٔ سازمانشان است.