هر گفتگویی به جز سیاست و مذهب

دیشب به اتفاق دوستی رفتیم شب شعری در انجمن فرهنگی‌ای در ملبورن. من اولین بار بود که می‌رفتم. یکی از عزیزان قدیمی انجمن مقدمه‌ای فرمودند و آخرش اضافه کردند که اینجا همه چیز آزاد است مگر بحث درباره‌ی سیاست و مذهب، چون ممکن است به کسی بربخورد. نیک می‌دانم که قصد آن عزیز پیشگیری از […]

هر گفتگویی به جز سیاست و مذهب خواندن نوشته »

اندر باب نام اندیشه‌های جیبی برای این وب‌نوشت

سال ۱۳۷۸، دانشگاه صنعتی اصفهان، مهندسی می‌خواندم، با چند تن از دوستان هم‌اتاقی و هم‌دانشگاهی و البته هم‌فکر (سعید براتی و آرش ، هم‌قسم شدیم که جریده‌ای منتشر کنیم در ابواب گسترده و گوناگون هنر، فرهنگ، جامعه، فلسفه و غیره. گمان می‌بردم (درباره‌ی گمان آنها اطلاعی ندارم) که کارستانی در راه است و قرار است نظم

اندر باب نام اندیشه‌های جیبی برای این وب‌نوشت خواندن نوشته »

در نوروزی که بهار نیست

از این آخرِ دنیا؛ از کوچکترین قاره‌ و بزرگترین جزیره‌ی جهان؛ درست است که نوروزش می‌شود اولِ پائیز، اما من هم‌چنان خوابِ بهار و چلچله و سبزه می‌بینم، و بوی عیدی و توپ و کاغذرنگی را حس می‌کنم. در خیالم، «پیک شادی» را روی پلکان خانه رها کرده‌ام و بادبادکم را – که با روزنامه

در نوروزی که بهار نیست خواندن نوشته »

پیمایش به بالا