چرا «مارکتینگ» به جای «بازاریابی»؟

واژه‌ی خوش‌ساخت و روشن‌فهم «بازاریابی» چه نقصانی داشت که نوخاستگان آنرا نخواستند؟

سال‌ها پیش مدیریت می‌خواندم در دانشگاه علامه و سازمان مدیریت صنعتی، و پای درس و بحث بزرگانی می‌نشستم مثل دکتر اعرابی، دکتر خرم، دکتر الوانی، دکتر محمدیان، دکتر قاسمی و دکتر رحمان‌سرشت، اما حتی یک تن از ایشان، نه استاد و نه دانشجو، نگفت «مارکتینگ».
آنزمان «بازاریابی» واژه‌ای جاافتاده، روشن‌فهم، خوش‌ساخت، شریف و ریشه‌دار در زبان فارسی بود.
اما امروز…
نوخاستگان و بی‌ریشه‌گان مدیریت و بازار، بی‌تأمل و گاه با افتخار، از «مارکتینگ» سخن می‌گویند.
آیا این، صرفاً مسئله‌ای زبانی‌ست، یا نشانی‌ست از تصوری ژرف‌تر درباره‌ی خویشتن؟
من هرگز منکر جهانی‌شدن زبان دانش نیستم.
اما باور دارم که هر زبانی، به‌ویژه فارسیِ ما، اگر با احترام و اعتماد به‌کار گرفته شود، توانمند، گویا و شریف است.
زبان، فقط ابزار مکالمه نیست؛ میراثی‌ست که به ما رسیده، و میراثی است که برای آیندگان به‌جا می‌گذاریم.
بیایید واژه‌هایمان را با احترام به‌کار بگیریم، نه از سر تعصب، که از سر حرمت به ریشه‌های خودمان.

پیمایش به بالا