جاهای خالی، هیچوقت خالی نیستند

به جای خالی‌ات، در عکس نگاه می‌کنم. یک صندلی زرد، و برگ‌هایی که زردی به جانشان زده جاهای خالی هیچ‌وقت خالی نیستند؛ پُراند از غیبت کسی. سنگین‌اند از فقدان چیزی. روحی نادیدنی در آنها حضور دارد. برای همین از آنها رو برمی‌گردانیم. اما فقدان ما، همچنان به ما زل زده.

جاهای خالی، هیچوقت خالی نیستند خواندن نوشته »

در مواجهه با غربت و فراموشی

همه چیز از یک ترس شروع شد. ترسِ توامان غربت و فراموشی، یا شاید هم بحران میانسالی چهل را که رد میکنی زمان و زوال یک معنی برایت دارد. حتا جرات نمیکنی به ساعتت نگاه کنی، چون میدانی که ساعتِ خائنت هم برای خدای بیرحم زمان کار میکند در غربت، آرام آرام نام عزیزانت را

در مواجهه با غربت و فراموشی خواندن نوشته »

پیمایش به بالا