اندر باب نام اندیشه‌های جیبی برای این وب‌نوشت

سال ۱۳۷۸، دانشگاه صنعتی اصفهان، مهندسی می‌خواندم، با چند تن از دوستان هم‌اتاقی و هم‌دانشگاهی و البته هم‌فکر (سعید براتی و آرش ، هم‌قسم شدیم که جریده‌ای منتشر کنیم در ابواب گسترده و گوناگون هنر، فرهنگ، جامعه، فلسفه و غیره.

گمان می‌بردم (درباره‌ی گمان آنها اطلاعی ندارم) که کارستانی در راه است و قرار است نظم نوینی در ساحاتِ فرهنگ و هنر و سیاست و اجتماع و همینطور فلسفه! درانداخته شود.

اما چون آدم‌های افتاده و خاکی‌ای بودیم (البته به جز منِ حقیر) مقرر شد که به رغم ماموریت و چشم‌انداز عظیم و جهانشمولِ آن، نامِ آن نیز افتاده و خاکی باشد؛ این شد که نامِ خاکی «اندیشه‌های جیبی» را برای آن برگزیدیم.

حتا رنگ جریده‌ خاکی نیز از شدت خاکی بودنِ نویسندگانش، به رنگ خاک بود و در اندازه‌ای کوچکتر از A5 چاپ می‌شد که راحت توی جیب جا شود.

تصویر یک شماره‌ی آن جریده‌ی خاکی ذیلاً آمده است:

تصویر جلد مجله اندیشه‌های جیبی

حالا سال‌ها از انتشار آن جریده‌ی جیبی گذشته است و من نام همان را بر این جریده‌ی دیجیتالی می‌گذارم.

این یادداشت نخستین بار در ۸ فروردین ۱۳۹۲ در بلاگر منتشر شد و اکنون برای دسترسی بهتر و بایگانی شخصی، به اینجا منتقل شده است

پیمایش به بالا